اشعار ریحانه ابوترابی

  • متولد:

زمینش منم آسمانش منم / ریحانه ابوترابی

جهان من است و جهانش منم
کران تا کران  کهکشانش منم

در آشوب بی نظم دنیای ترس 
بغلگاه امن و امانش منم

به روی سر و کول من میپرد 
زمینش منم آسمانش منم

به آغوش من باز برگشته است  
به هرجا رود آشیانش منم

خداوند روزی ده و رب اوست 
و مخلوق روزی رسانش منم 

به هر قله ای تا نظر میکند
بلافاصله ریسمانش منم 
 
زبانش پر از واژه ی نوظهور
و استاد فن بیانش منم

نهالم سرش گرم روییدن است 
به این دلخوشم باغبانش منم

در این خانه مهمان ِ همواره است
و همواره تر میزبانش  منم

پدر قهرمان است در فکر او
ولیکن ابر قهرمانش منم

اگر باد، باران، اگر آفتاب 
درخت خنک سایبانش منم 

به چشم کسی جلوه تا میکند 
فلق ناس توحید خوانش منم... 

جوان میشود، ناخدا میشود
ولی همچنان بادبانش منم... 


خداوند اورا به من داده است... 
بله! 
مادرمهربانش منم...

532 4 3.95